گزارش

جایی برای ارائۀ گزارش تکالیف کلاسی مربوط به درس «نشر و آموزش الکترونی»

گزارش

جایی برای ارائۀ گزارش تکالیف کلاسی مربوط به درس «نشر و آموزش الکترونی»

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

نسیم در مقابل طوفان

از همان سالهای نخست ورود شبکه های ماهواره ای به ایران، یعنی از اوایل دهۀ هفتاد، تا الآن یکی از مهمترین نگرانی های صدا و سیمای ایران از دست دادن مخاطب بوده است. چرا که این شبکه ها با پخش برنامه های متنوع، به وضوح رقیبی سرسخت برای صدا و سیما محسوب می شدند.

از آنجایی که صدا و سیمای ایران رسانه ای دولتی و در اصل حکومتی است، با پشتوانۀ قوی حکومتی، برای از دست ندادن منافعش با مانور روی مسائل اخلاقی دست به تبلیغات منفی گسترده با کلیدواژۀ «تهاجم فرهنگی» علیه این شبکه ها زد. اما پس از شکست نسبی در این پروژۀ ضد تبلیغاتی و در کنار رویکرد سلبی، رویکرد ایجابی نیز تصمیم دیگری بوده که طی سالهای اخیر اتخاذ کرده است تا شاید بتواند مخاطبانش را دوباره جذب کند.

تاسیس شبکه ای مانند شبکۀ نسیم با شعار نشاط و سرگرمی برآمده از همین رویکرد است. برنامه هایی از جمله خندوانه و دورهمی که از این شبکه پخش می شوند هم باعث موفقیت آن در جذب مخاطب شده اند. اما هنوز هم در مقایسه با برنامه های مشابه شبکه های ماهواره ای که برخی حتی بُرد جهانی پیدا کرده اند می توان گفت اینگونه برنامه ها تنها نسیمی هستند در مقابل طوفان!

مرد این بار گران نیست دل مسکینم...

جلسۀ چهارم انصافاً جلسۀ پرباری بود. البته از نظر بار تکالیفی که استاد لطف کرده و بر دوش ناتوان ما گذاشتند، عرض می کنم! اما بنده به نوبۀ خود زیاد زندگی را سخت نمی گیرم چرا که خودش همینجوری هم سخت است دیگر نیازی به سختگیری ما ندارد!

این شد که به قول حضرت حافظ وقتی دیدم «هیهات! مرد این بار گران نیست دل مسکینم» از همان جلسۀ چهارم که مصادف بود با پانزدهم اسفند تا همین امروز که هجدهم فروردین است، این بار گران را گوشه ای وانهادم و به عیش پیشانوروزی، نوروزی و پسانوروزی پرداختم... جای شما خالی! هرچند که گفته اند «وصف العیش؛ نصف العیش!» اما عجالتاً از وصف آن می گذریم که «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد» و به قول وجدانم که این روزها بسیار از دستم عصبی است «بسّه دیگه! چقد وقت تلف می کنی؟! بشین کاراتو بکن دیگه! اه!»

حالا بیایید نگاهی به این بار گران بیندازیم تا بلکه وجدانم انقدر با گیر دادن به من خودش را عذاب ندهد...

اوه! اوه! برای تایپ ده انگشتی باید 9 حرف جدید را تمرین می کردیم. احتمالاً نصف سنگینی این بار گران به دلیل وجود چنین تکلیف غول پیکری در آن بوده! من بروم ببینم می توانم تا شاخ این غول را بشکنم یا نه...